خودفروش کیست و خودفروشی چیست؟

خودفروش کیست و خودفروشی چیست؟

قبل از هر چیز بهتر است تعاریف مختلف خودفروشی را با هم بررسی کنیم.

  1. آیا خودفروشی به معنای معرفی کردن خودمان به روش خاصی است؟ یا متقاعد کردن دیگران در مورد توانایی‌های خودمان؟
  2. آیا خودفروش کسی است که تن خود را در مقابل بدست آوردن چیزی می‌فروشد؟
  3. یا خودفروش به معنای انجام کار یا انعکاس رفتاریست که می‌دانید درست نیست ولی آن را انجام می‌دهید؟

در تعریف اوّل: در بعضی مقالات خودفروشی این چنین تعریف شده است: متقاعد کردن شخص دیگری در مورد توانایی یا ارزش خود. به عبارت دیگر برای آن‌که بتوانید مهارت خود را در فروش بالا ببریم باید خودفروشی خود را افزایش دهیم و خود را از دیگران متمایز کنیم. خودفروشی یعنی وقتی اسم شما به زبان می‌آید در ذهن اشخاص تمامی ویژگی‌ها و صفات شما شکل ببندد. پس مُعرّفی کردن خود به نوعی خاص نوعی خودفروشی است. این تعریف به نام "برند شخصی" نیز معروف است. امّا اساساً محقّق این مقاله چنین تعریفی را قبول ندارد، چرا که واژه "برند سازی" به جای واژه "خودفروشی" به‌کار رفته است، از طرفی در چنین مقالاتی خودفروشی به شکل یک موضوع با ارزش جلوه داده شده است در صورتی که از دید محقّق خودفروشی نوعی بی‌ارزشی است.

در تعریف دوّم خودفروشی یعنی فروختن تن در مقابل بدست آوردن چیزی که این همان تن فروشی است که به اشتباه از واژه خودفروشی به جای تن فروشی استفاده شده است. تن‌فروشی عمدتاً شخصی است و فقط مربوط به تن شخص می‌شود، از این رو این تعریف نیز از دید محقّق فاقد اعتبار است.

خودفروش دقیقاً کیست؟

در اینجا واژه "خود" معادل شخصیت است و شخصیت یک شخص شامل چیزهایی مانند باورها، ارزش‌ها، هیجانات، منش، اعتقادات و جسم است که به او تعلّق دارد.

خودفروشی در اصل به معنای انجام کار یا انعکاس رفتاریست که می‌دانید درست نیست ولی آن را انجام می‌دهید. خودفروشی دقیقاً برعکس تعریف اصالت است. اصالت اساساً به معنی عدم انجام کاریست که به کسی یا چیزی در جهان آسیب بزند.

خودفروشان را باید در بین مردان و زنان، صاحب منصب، سیاست‌مداران و صاحبان قدرت جستجو کرد. در انسان‌های سالم بین سه عنصر شخصیت، (یعنی باورها، هیجانات و رفتار) نوعی هماهنگی و همگرایی وجود دارد. امّا در خودفروشان میان این سه عنصر نوعی گسستگی وجود دارد. شخص سالم زمانی که به چیزی باور ندارد، هیچ‌گاه به منظور کسب منفعت، تن به انجام آن عمل نخواهد داد.

افراد خودفروش علیرغم این که رفتاری را در درون تأیید نمی‌کنند، امّا به خاطر به دست آوردن قدرت و ثروت و موقعیّت، آن رفتار را انجام می‌دهند. بنابراین، خودفروشی، فرآیندی است که در نهایت از یک سو به از هم پاشیدگی شخصیت فرد و از سوی دیگر به تخریب اقتصاد، فرهنگ و اخلاق منجر خواهد شد.

نمونه مثال‌های خودفروشی:

  • خودفروش، نماینده‌ای است که به منظور نزدیکی بیشتر به منبع قدرت و منفعت‌طلبی شخصی به لایحه‌ای رأی می‌دهد که به آن باور ندارد.
  • خودفروش، وزیری است که از ترس استیضاح و به خطر افتادن قدرتش، تن به سفارش غیرقانونی نماینده مجلس می‌دهد.
  • خودفروش، پزشکی است که برای کسب درآمد بیشتر، آگاهانه بیمار خود را مورد انواع و اقسام درمان‌های بی‌مورد قرار می‌دهد.
  • خودفروش، قاضی دادسرا و دادگاهی است که با علم به بی‌گناهی متّهم، به خاطر کسب قدرت و ارتقاء شغلی و خوش آمد رئیس و دادستان و... و یا دریافت رشوه، رأی به محکومیت متّهم می‌دهد یا بر خلاف حقّ، رأی به محکومیت یک طرف دعوا می‌دهد.
  • خودفروش، رییس دانشگاهی است که علیرغم باورها و احساسات درونی، تن به پذیرش مدیران سیاسی کشور از راه‌های غیر‌قانونی یا شبه قانونی به عنوان دانشجو یا عضویت هیئت علمی دهد.
  • خودفروش، کاسبی است که به خاطر جمع کردن مال بیشتر کم فروشی می‌کند.
  • خودفروش، عالم دینی است که در درون، یک عمل سیاسی را خلاف دین ارزیابی می‌کند، امّا به خاطر به دست آوردن قدرت، آن را تأیید می‌کند.
  • خودفروش، کارمندی است که بدون هیچ باور و اعتقادی به نماز، برای کسب یک رتبه شغلی بالاتر، هر روز ظهر در نمازخانه محل کار خود حضور می‌یابد.
  • خودفروش، شخص است که برای بدست آوردن توجّه بیشتر دیگران دروغ می‌گوید.

تفاوت خودفروشی با تن فروشی چیست؟

تن‌فروشی عمدتاً یک آسیب شخصی است، تن‌فروش تنها تن خود را در مقابل بدست آوردن قدرت، ثروت و یا مقام می‌فروشد، در حالیکه آسیب‌های خودفروشی کلّ جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، چون خودفروشان تمام شخصیت خود یعنی باورها، ارزش‌ها، هیجانات و اعتقادات خود را برای به دست آوردن قدرت، ثروت و جایگاه شغلی بالاتر می‌فروشند، از این رو آسیبی به مراتب بالاتر به خود و به جامعه از جهت ایجاد بی اعتمادی و ناامنی ایفا می‌کند.

یکی از ریشه‌های اصلی فسادهای سیاسی، اقتصادی، روانی و اجتماعی در هر کشوری را باید در خودفروشان جستجو کرد!

ذکر این نکته ضروری است که در جامعه‌ای که خودفروشی فراوان است، ریشه‌های آن را نباید فقط در انگیزه‌های فردی شخص خودفروش جستجو کرد، بلکه عوامل سیاسی (مانند با ارزش جلوه دادن خودفروشی) ، سازوکارهای اجتماعی و نظام‌های گزینش و ارزشیابی را که تقویت کننده و تولید کننده خودفروشی است را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.