بررسی و نگاه به شاهنامه فردوسی از زاویه سیاست و روابط بین‌الملل

مصاحبه‌ای با دکتر نورمحمد نوروزی (استاد دانشگاه چمران اهواز)
فردوسی

فردوسی چگونه نگهبان ایران بوده است؟

روابط بین‌الملل در واقع روابط اعضای جامعه بین‌المللی یا همان دولت‌ها است که مهم‌ترین دغدغه آن‌ها بقاء و امنیت کشور است.

علّت این‌که دغدغه دولت‌ها بقاء و امنیت است این است که جامعه بین‌الملل یک جامعه بی‌سر (آنارشی) است در چنین جامعه‌ای چیزی که بقاء کشور‌ها را تضمین کند وجود ندارد از این رو هر کشوری باید به توانمندی خودش متّکی باشد. توانمندی‌ها شامل دو گروه هستند، منابع مادی یا محسوس مانند قدرت نظامی و موقعیّت جغرافیایی و گروه دوّم منابع غیر‌مادی یا نامحسوس که اصطلاحاً به نام قدرت نرم هم ازش یاد می‌شود. این سخن برای بسیاری از ما آشناست که می‌گویند اگر «فردوسی» نبود ایرانی هم نبود. اگر مصری‌ها تمایز ملّی و تمدنی خودشان را از دست دادند به این دلیل بوده که شخصی مانند «فردوسی» را نداشتند. در شاهنامه میتوان تأکید بر بقای ایران رو مشهود رصد کرد، که همین تلاش «فردوسی» بخشی از قدرت نرم است. من بر این باور هستم که «فردوسی» به پنج شیوه به بقاء و پایداری تمدنی و ملّی ایران خدمت کرده است. به عبارت دیگر شاهنامه «فردوسی» و اندیشه «فردوسی» به پنج شیوه کمک کرده که ایران به عنوان یک موجودیّت ملّی متمایز خودش را حفظ کند و در هاضمه دستگاه نیروهای مهاجم چه مغول‌ها چه خلافت عباسی حذف نشود. به‌تقریب همه کشور‌های اطراف ما در دستگاه هاضمه مهاجمین حذف شدند، یعنی موجودیّت متمایز خودشان از جمله زبانشان، آدابشان و. .. را از دست دادند، تنها کشوری که موجودیّت خودش را حفظ کرد ایران بوده به تعبیر مرحوم «طباطبایی» که می‌گوید «ایران در بیرون و درون جهان اسلام ماند» یعنی بخشی از خلافت شد ولی هیچ‌گاه در خلافت هضم نشد. چند صد سال جزو خلافت اموی و عباسی شد بعداً هم ترک‌ها و مغول‌ها آمدند ولی ایده و مفهوم ایران همچنان باقی ماند و یکی از مهم‌ترین عاملی که باعث تداوم ایران شد کار سترگ «فردوسی» بود. به این دلیل است که می‌شود گفت «فردوسی» نقش بسیار اساسی در بقاء و پایداری موجودیّت ملّی و تمدنی ایران داشته و من بر این اعتقادم شاهنامه یک کتاب استراتژیک است و مفهومی هم که می‌خواستم بهش اشاره کنم اندیشه استراتژیک «فردوسی» است. استراتژیک در مفهوم بین‌الملل مقصود، فرصت‌ها و تهدیداتی است که به موجودیّت و بقاء کشور‌ها ربط دارد و به این دلیل بنده معتقد هستم که شاهنامه «فردوسی» یک اندیشه استراتژیک است. همین طور ما در کشور‌های دیگر هم داریم مثلاً «سون‌تزو» (نویسنده چینی) که برای کشور خودشون فکر استراتژیک داد.


منظومه شاهنامه از ۵ طریق اثر خودش رو ایفا کرده است:

  1. اوّلین نقش استراتژیک و یا کار ویژه مهّمی که اندیشه «فردوسی» در بقاء هویّت ایران به انجام رسانیده خود نام ایران بوده، در واقع اقدامی که در دوره پهلوی اوّل سال ۱۳۱۵ خورشیدی انجام شد تذکر و یادآوری بود به جهان که نام ایران را درست بکار ببرند. نام ایران از ابتدا ایران بوده اگر اروپایی‌ها از پرشیا استفاده کردند به خاطر درک نادرستی بوده که یونانی‌ها مرتکب شدند. همین نام ایران باعث ایجاد غوغایی شده که ایران ستیزان این را عنوان کنند که ایران از سال ۱۳۱۵ خورشیدی به نام ایران در آمده ولی در واقع مهم‌ترین سند و برهان قاطع شاهنامه «فردوسی» است. طبق پژوهش‌ها، نام ایران بیش از ۱۰۰۰ بار با ترکیبات مختلف مانند ایران، ایران زمین، ایرانیان و... تکرار شده، پس این تکرار سندی است بر کهن بودن ایران و نکته مهّم اینه که شاهنامه مخلوق خود «فردوسی» نبوده بلکه «فردوسی» منابعی داشته، یعنی نام ایران را از خودش در نیاورده نام ایران را از منابعی گرفته که قبل از «فردوسی» بوده. پس اوّلین دستاور «فردوسی» تثبیت و ترویج نام ایران بود.
  2. دوّمین نقش اندیشه‌های «فردوسی» احیا زبان فارسی به عنوان زبان ملّی بوده است. یکی از مهم‌ترین عناصر ملّت بودن ملّت‌ها زبان ملّی است، یعنی حفاظت و پاسداری از زبان فارسی از حفاظت و پاسداری مرزهای جغرافیایی ایران مهم‌تر است. در این مهّم «فردوسی» نقش کلیدی در احیا، تثبیت و ترویج این زبان داشته که این زبان امروزه به بهترین و پاکیزه‌ترین شکل به دست ما رسیده است.
  3. سوّمین نقش اندیشه‌های «فردوسی» در بقاء هویّت ایران ایجاد تخیل جمعی مشترک بین ما ایرانیان است. ملّت در وهله اوّل در ذهن آدم‌هاست شاهنامه منظومه‌ای است از خاطرات و روایت‌ها که فقط جایش در تاقچه و مراسمات آیینی و مناسکی نیست بلکه در ذهن ایرانیان حضور زنده دارد. ایرانیان با داستان‌های شاهنامه دچار اندوه و غم می‌شوند، دچار شادی می‌شوند، احساس حماسی پیدا می‌کنند، پس این تخیل جمعی مشترکی که «فردوسی» متبلور کرده یکی از مهم‌ترین عناصر خود آگاهی ملّی ایرانیان است و این خود آگاهی یکی از مهم‌ترین ابزار و مولفه‌های موجودیّت و بقای ملّی کشور است، شاهد هستیم که بعضی از کشور‌های همسایه ما چقدر سعی می‌کنند مفاخر ما را سرقت کنند و به خودشون نسبت بدهند در واقع می‌خواهند برای خودشان خاطره و تمدن درست کنند در حالی که «فردوسی» در شاهنامه یک اثر بسیار غنی از خاطرات مشترک ملّی برای ما به جا گذاشته و باعث شده در ما یک حس تعلّق جمعی و مشترک شکل بگیرد که این حس خودش مهم‌ترین عنصر خود آگاهی در یک ملّت است.
  4. چهارمین نقش، تأکید «فردوسی» بر خِرد است، چون مهم‌ترین عنصر کشور داری و حفظ کشور خِرد است، چیزی که پایان پذیر نیست، کشورها با خِرد زمام داری پایدار می‌مانند، یکی از درس‌های شاهنامه به ما ایرانیان درس خِرد است که کشور را باید با خِرد اداره کرد و استراتژی چیزی جز محاسبه و ارزیابی خردمندانه توانمندی‌ها و قابلیت‌ها برای اداره کشور نیست پس بنابراین دعوت به خِرد و خِردورزی چهارمین نقشی است که شاهنامه در بقاء و تداوم ملّی و تمدنی ما داشته.
  5. و بالاخره پنجمین نقش اندیشه‌های «فردوسی» این بوده که شاهنامه به شدّت با منطق وجودی ایران همساز و همخوان است، منطق وجودی ایران وحدت در کثرت است به رقم این‌که بعضی‌ها سعی می‌کنند تفسیری یک سویه یا بعضاً نژاد پرستانه یا دیگر ستیزانه از شاهنامه بدهند باید بدانند شاهنامه هویت ایرانی را در تقابل با هویت دینی و اسلامی قرار نمی‌دهد، «فردوسی» می‌داند هویت ایرانی بعد از اسلام دو عنصر دارد، عنصر اوّل، ایران قبل از اسلام و دیگری ایران بعد از اسلام، و حتماً این خردمندی را داشته که اگر این دو در مقابل هم قرار بگیرند می‌توانند آسیب بزرگی برای ایران باشند و موجودیّت ایران را به خطر بندازند به همین خاطر «فردوسی» به این منطق وجودی ایران که وحدت در کثرت باشد پایبند است و به همین دلیل جانب هر دو عنصر هویت ساز ایران را نگاه می‌دارد.