قواعد زندگی
قاعدههای زندگی از آیدین خوشنویس حسینی
- با گذشته تان به صلح برسید تا مزاحم زمان حالتان نشود
- چیزی که مردم راجع شما فکر می کنند به شما ربطی ندارد
- زمان همه چیز را التیام می بخشد، زمان بدهید
- هیچ کس مسئول خوشبختی شما نیست، جز خودتان
- زندگی خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، شما هیچ چیز درباره زندگی آنها نمی دانید
- زندگی کوتاه است، مد نظر داشته باشید
- هیچ کس دوست ما نیست مگر آنکه در نبود ما از ما دفاع کند
- هیچ شانسی وجود ندارد، همه چیز نتیجه تلاش ما برای خوشنود کردن جهان است
- شروع کنید بعدا بهترش کنید
- با پدر و مادر خود مهربان باشید، آنها نیز اولین بار است که زندگی را تجربه میکنند
- خستگی شاید حق ما باشد اما جازدن هرگز! مقصد زیباتر از آن است که خستگی راه ما را متوقف کند
- تغییر جرات میخواهد، آنچه بیشتر جرات میخواهد دوام آوردن است
40 قاعده زندگی از شمس تبریزی
-
قاعده اول:
خالقمان را همان طور می شناسیم، که خود را می بینیم. شاید وقتی از خدا اسم می بریم، اول به یاد ترس بیفتیم، شاید هم اول به یاد عشق و مهربانی، یادمان باشد این صفات در ما وجود دارند.
- قاعده دوم: وارد شدن در راه حق کار دل است، کار عقل نیست. همیشه باید راهنمای انسان دلش باشد نه عقلش که در سرش قرار دارد. از کسانی باش که نفس خود را می شناسند نه از کسانی که نفس خویش را نادیده می گیرند.
- قاعده سوم: قرآن در چهار درجه قابل فهم است. اولین درجه معنای ظاهر آن است، درجه دوم معنای باطنی، درجه سوم باطنِ باطن است و درجه چهارم آنقدر عمیق است که کلمات برای تعریف آن کافی نیست.
- قاعده چهارم: در میان هر ذره در جهان، می توانی صفات خداوند را بیابی. جای او در مسجد یا کلیسا نیست، او در هر لحظه، در همه جا هست. همانطور که کسی وجود ندارد که خدا را دیده باشد و زنده باشد، کسی هم نیست که از دیدن او بمیرد. هر کس او را دریابد تا ابد نزد او می ماند.
- قاعده پنجم: کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل، محتاط است؛ با احتیاط جلو میرود، به خودش مدام میگوید: مراقب باش آسیب نبینی (عقل برای زنده ماندن بدن ساخته شده است) اما عشق این گونه نیست، عشق میگوید: خودت را رها کن؛ بگذار و برو. عقل به سادگی از پا نمی افتد؛ اما عشق مدام ضربه میخورد و خودش را ویران میکند. فراموش نکن، گنجها در میان خرابهها مدفون می شوند. هر چه که هست؛ در یک دل خراب است.
- قاعده ششم: اکثر تعصب ها، دعواها و پیش داوریها و دشمنیها در این دنیا، از زبان انسان نشأط میگیرد، در حکومت عشق، کلمات بی تاثیرند. عاشق بی زبان است.
- قاعده هفتم: اگر در این زندگانی در انزوا بمانی، فقط انعکاس صدای خودت را خواهی شنید. نمیتوانی حقیقت را کشف کنی. فقط در آینه ی انسانِ دیگری است که میتوانی خودت را کاملا ببینی.
- قاعده هشتم: هیچگاه نا امید نشو! اگر تمامی درها به رویت بسته شوند، او در نهایت برایت یک راه مخفی باز میکند. با اینکه تو الان نمی بینی؛ اما در پی آن کوره راهها بهشت وجود دارد. همیشه خداروشکر کن. شکر کردن فقط زمانی نیست که به خواسته ات رسیده باشی. صوفی واقعی آن است که حتی اگر حاجتش روا نشد، باز هم خدا رو شکر کند.
- قاعده نهم: صبر کردن فقط به انتظار ایستادن نیست؛ بلکه باید به آینده فکر کرد. صبر چیست؟ به خار نگاه کردن و روز را در نظر آوردن است. عاشقان خدا، صبر را مثل شهد شیرینی به کام می کشند و هضم می کنند و عاشق، میداند برای تبدیل شدن هلال به قرص کامل، زمان لازم است.
- قاعده دهم: به هر سو که میروی، شمال، جنوب، شرق یا غرب و به هر راهی که می روی، بدان؛ سفری درون خودت آغاز کرده ای. کسی که درون خودش را می کاود، در نهایت روی زمین گردش می کند.