زنی جوان نزد خردمندی آمد و گفت که بعد از ازدواج مجبور به زندگی مشترک با خانواده شوهرش شده است و آنها بیش از حدّ در زندگی او و همسرش دخالت میکنند.
خردمند پرسید: آیا تا به حال به سراغ صندوقچه شخصی که تو از خانه پدری آوردهای رفتهاند؟
زن جوان با تعجّب گفت: البته که نه! همه میدانند که آن صندوقچه متعلق به شخص من است و هر کسی که به آن نزدیک شود با بدترین واکنش ممکن از سوی من روبهرو میشود، هیچیک از اعضای خانواده همسرم حتّی جرأت لمس این صندوقچه را هم ندارند!
خردمند تبسمی کرد و گفت: خوب! این تقصیر خودت است که مرز تعریفی خودت را فقط به دیوارهای صندوقچهات محدود کردهای!
تو اگر این مرز را تا دیوارهای اتاق شخصیات گسترش دهی دیگر هیچکس جرأت نزدیک شدن به اتاقت را نخواهد داشت…
برای اتاق خود ارزش قائل شوید، اتاق شما بعد از بدنتان، دوّمین معبد مقدّس روح شماست. به طور ناخودآگاه اتاق ما تأثیر حیرتانگیزی بر سلامت روح و روان ما دارد. زندگی در یک فضای نامرتب و ناامن باعث میشود احساس ناامیدی و اضطراب کنید.
«شاید دلیل این که دیگران خود را در ورود و دخالت به حریم تو مُحِق میدانند این باشد که تو مرزهای حریم خود را مشخص و واضح برایشان تعریف نکردهای.»