به تمام تلاشهای فرزندان پاداش بدهید نه برای نتیجه تلاشهایش، در این صورت شما کودکی تلاشگر تربیت کردید
هیچ پدر و مادری هیچوقت نباید از عبارت: "تو بچّه بدی هستی" استفاده کنند، درعوض باید از عبارت: "تو بچّه خوبی هستی ولی اشتباه کردی" استفاده کنند. پدر و مادری که روزی یک دفعه به کودک نگویند: نمیدانم، نمیفهمم، اشتباه کردم و معذرت خواهی نکنند، تربیت را درست انجام ندادن. بچّه باید به این نتیجه برسه که نمیدونم، نمیفهمم و اشتباه میکنم امریست طبیعی، حتّی پدر و مادرم هم همینطورند. کودک باید بداند همگی در راه رشد هستیم و خطا کردن بخشی از مسیر زندگیست.
تلاش برای تربیت کردن فرزندانمان بیفایده است، رفتار آنها در نهایت شبیه ما خواهد شد. فرزندان ما آنچه ما میخواهیم نمیشوند، آن میشوند که ما هستیم، اگر میخواهید کسی بشود که خودتان نیستید پس شروع به تغییر خود کنید. به عنوان مثال اگر میخواهید کودک شما کتاب بخواند، کتاب خواندن را از خودتان شروع کنید. خودمان را تربیت کنیم، آنها هم تربیت خواهند شد.
اگر فرزند شما در ریاضی نمره پایینی میگیرد ولی در ژیمناستیک عالی است براش آموزگار خصوصی ژیمناستیک بگیرید نه ریاضی.
هر کودکی که در کودکی، کودکی نکند، حتماً در بزرگسالی کودکانه رفتار خواهد کرد، مانند کسی که در سِن ۵۰ سالگی خواستههای کودک ۵ ساله را داشته باشد مثلاً بخواهد کسی را اذیّت کند، به دنبال شیرینی بگردد یا به دنبال کسی بگردد که او را دوست داشته باشد. این خواستهها در بزرگسالی گرفتاری ایجاد خواهند کرد.
فرزند خودتان را از تحت سیطره خود رها کنید، او را یتیم کنید قبل از این که واقعاً یتیم شود، او را آماده ورود به جهان واقعی کنید، تا زمانی که دست او را گرفتید هیچ خدمتی برایش نکردید.
دو گوش شنوا باشید نه یک زبان گویا، این نسبت باید ۱ به ۱۰ باشد، ۱۰ گوش کنید و یک حرف بزنید، کودک باید ۱۰ برابر شما حرف بزند و شما باید ۱۰ برابر به حرفهایش بیشتر گوش کنید.
وقتی او صحبت میکند، صبر کنید حرف هایش تمام شود.
ما به این دنیا آمدهایم زندگی کنیم نه درس بخوانیم، برای فرزند خود دوستهای خوب پیدا کنید، بگذارید بجز زمان مدرسه روزی یک ساعت با دوستان خود وقت بگذراند، کودکی که دوستی ندارد بیمار است.
قبل از این که فرزند خود را به سلاح علم مجهز کنید باید مهربانی، عشق و انسانیّت را به او آموزش دهید. خطر انسان مهربان برای هستی به مراتب کمتر است از خطر دانشمند نامهربان!
در جامعه ما پسرها برای شجاع بودن و ماجراجویی تربیت میشوند و دخترها برای بیعیب و نقص بودن، این قالب تربیتی اشتباه است اگر پسری دارید علاوه بر شجاع بودن او را مهربان تربیت کنید و اگر فرزند دختر دارید او را با پیام شجاع باش تربیت کنید اگر غیر از این باشد مأموریت مادام عمر دختر شما یک همسر و یک مادری بیعیب و نقص بودن خواهد بود و چون این باور هیچ وقت محقّق نمیشود او درگیر کمالگرایی، رنج و افسردگی خواهد شد.
او یک کودک است، از کسی متنفر نیست، دروغ نمیگوید، تعصب ندارد، قضاوت نمیکند، حسود نیست و مقایسه نمیکند لطفاً در رفتارهای خود اینها را به او یاد ندهید.
نجّار کودک خود نباشید، فقط او را راهنمایی کنید ولی مجبور به هیچ کاری نکنید، بگذارید خودش تصمیم بگیرد چه بشود.
دقیقاً همانطور که وقتی بذری ناشناس را میکارید فقط به او آب میدهید و او را نوازش میکنید امّا به او تأکید نمیکنید که حتماً باید درخت سیب شود یا انگور!
به کودک راه و روش چگونه اندیشیدن را بیاموزید، بیاموزید که درباره همه چیز سؤال و تحقیق کند، استنباط کند و بعد بپذیرد.
هیچگاه اعتقادات خود را به کودک تحمیل نکنید، میتوانید درباره اعتقادات خود با او سخن بگویید ولی در انتها متذکر شوید که شما هم میتوانید خطا کنید.
حرفهایی که پشت سر ما زده میشوند تأثیر بیشتری در ما دارند تا حرفهایی که مستقیم به ما گفته میشوند. به گونهای پشت سر کودک خود حرف بزنید که از دور صدای شما را بشنود، مثلاً به همسر خود آرام (به طوری که کودک صدای شما را بشنود) بگویید: امروز اتاق خودش را خودش مرتّب کرده، امروز تکالیفش را خودش انجام داده و...
به گونهای زندگی کنید که وقتی فرزندتان به یاد عدالت، صداقت و مهربانی میافتد، شما اوّلین شخصی باشید که در نظرش تداعی میشود.
پندار نکنید کم رویی و خجالتی بودن نشانه ادب است. کودک باید در مواقع لزوم از خود دفاع کند، مخالفت کند، جواب بدهد و مبارزه کند.
فرزندی تربیت کنید که به خاطر عشق و اعتماد به شما با شما همکاری کند نه به خاطر این که شما والد او هستید یا از او بزرگترید.
کودکی که مطیع، تسلیم و منعطف باشد در بزرگسالی نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد، مستقل باشد و پای انتخابهای خود به ایستد.
با فرزند خود برنامه پیادهروی منظم داشته باشید.
درباره اسباب بازیهای فرزندتان سؤال بپرسید و گپ بزنید.
هیچگاه او را به خاطر افکار کودکانه به تمسخر نگیرید بلکه افکار او را جدّی بگیرید و او را در رویا پردازی همراهی کنید.
برای پوشیدن لباس، انتخاب بازی، غذا خوردن و... به او حقّ انتخاب بدهید.
مثل یک انسان بزرگ به او احترام بگذارید و بدون اجازه وارد اتاق او نشوید.
با او دردِدل نکنید.
او را با همسالانش مقایسه نکنید.
در جمع او را سرزنش نکنید.
به او حس گناه ندهید.
تمام وقت کودک را با برنامههای آموزشی پر نکنید.
احساس بیحوصلگی، موجب پرورش نوآوری، استقلال و مهارتهای حل مسئله در بچهها میشود. به آنها انگیزه میدهد تا کارهای جدید انجام بدهند، پس وقتی فرزندتان میگوید حوصلهاش سر رفته دست نگاه دارید و فوری سرگرمی برایش فراهم نکنید درعوض به او بگویید تو خیلی خلاق هستی میدانم که میتوانی نقشهای بکشی که حوصلت سر نرود.
شاید عجیب به نظر برسد ولی مدیریت بیحوصلهگی هم یک مهارت است، اگر همواره برای او برنامهریزی کنید در نهایت یک فرزند معتاد به فعالیّت پرورش دادهاید!
پیش از هر مورد دیگری، کودکان باید بتوانند در خانه و در کنار اعضای خانواده بهراحتی و بدون نگرانی نظر خود را ابراز کنند. به عبارت دیگر احساس امنیت پس از اظهارنظر، جایگاه ویژهای در جرأت مندی کودک دارد.
خوب است گاهی در خانه دور هم بنشینید و حرفهای کودک خود را در فضایی صمیمی و دوستانه بشنوید. حس شنیدهشدن در تقویت اعتماد به نفس و ایجاد امنیت در کودک نقش بهسزایی دارد. این که نظر کودک برای والدین اهمیّت داشته باشد و به نظر او احترام گذاشته شود، به کودک این شهامت را میدهد تا نه تنها در خانه و نزد اعضای خانواده، بلکه در جمعهای دیگرنیز بهسادگی حرف بزند، استدلال کرده و از ایده خود دفاع کند.
حرفهای کودک را جدّی بگیرید و به آنها نخندید. کودک باید مطمئن شود که حرفهایش جایی برای شنیده شدن دارند و از سوی والدین مهّم تلقی میشوند.
آموزش مسئولیت پذیری به کودکان یکی از مهمترین وظایف هر والدینی است. لازم است کودک ازهمان سنین پائین، درک درستی از مفهوم مسئولیتپذیری داشته باشد. این درک به تدریج با عملکردن به دست میآید و کودک میآموزد که مسئولیتپذیری نوعی شجاعت است. برای مسئولیتپذیر شدن کودک، لازم است که والدین کمی بر روی رفتارهای حمایتگرانه خود کنترل داشته باشند.
همیشه لازم نیست حمایت خود را به او نشان دهید. به این ترتیب کودک یاد میگیرد که بدون حمایت والدین از پس کارهای شخصی خود برآید. برای نمونه اگر شیشه شیر از دست کودک افتاد اجازه دهید خودش آن را بردارد، اگر غذاخور شده است اجازه دهید خودش قاشق را به دست بگیرد، اگر زمین میخورد اجازه دهید بدون کمک شما بلند شود.
یکی از کارهای شجاعانه «عذرخواهی کردن» است. در واقع عذرخواهی کردن یک کار درست است که خیلی از بزرگسالان هم توانایی انجام آن را ندارند. کودک نیاز دارد تا این رفتار را ابتدا در والدین خود ببیند و بیاموزد که نباید از معذرت خواهی هراس داشته باشد. رفتار والدین به کودک این پیغام را میدهد که نخست هر کسی ممکن است اشتباه کند و دوّم این که معذرت خواهی یک رفتار شجاعانه است و کسی میتواند از پس آن بربیاید که فردی قوی و با اعتماد به نفس باشد.
بعد از واژهها «لطفاً» و «متشکرم»، کلمهی «متأسفم یا ببخشید»، کلمهی «جادویی» دیگری است که فرزند شما باید در به کارگیری آن مهارت لازم را داشته باشد.
♦ این پژوهش در حال گسترش است، برای اصلاح و تکمیل آن از طریق ایمیل aidin.mind@gmail.com ما را یاری دهید.