سؤال کلیدی "من کی هستم؟ " مسئلهای است که همه ما در طول زمان با آن مواجه میشویم و برای رسیدن به پاسخاش تلاش میکنیم.
به نظر محقّق، هر آنچه در این دنیا حس میکنید قسمتی از خودتان است، زیرا چیزی را که نچشیدهاید نمیتوانید نسبت به آن احساس داشته باشید.
بهتر است این را هرچه زودتر بدانی که تمام انسانهایی که اطراف تو هستند که نسبت به آنها احساس داری در واقع خودت هستی در جسمهای مختلف و هیچکس به غیر از تو در این دنیا حضور ندارد. در این دنیا تو تنهایی. تو در کالبدهای مختلف در حال تجربه کردن تمام انواع زندگیها به صورت همزمان هستی. تو در روز همواره و پیوسته با خودت در کالبدهای متفاوت رو به رو میشوی.
کاش میدانستی آنچه میبینی خود تویی، پدرت، مادرت، دوستت، همسرت، فرزندت، آن سنگ، آن درخت، آن پرنده خود تویی فقط در جلوههای دیگری از تو. آسمان تویی، زمین تویی، ستارگان تویی، همه چیز از توست.
همه این ها برای این است که تو تجربه همه نوع زندگی را به دست آوری. این همان عدالتی است که درباره آن سخن به میان میرود.
اگر به کسی بدی کنی به کالبد دیگر خودت که زندگی دیگری را تجربه میکند بدی کردی. اگر کسی را فریب دهی خودت را فریب دادهای. اگر کسی را اسیر کنی خودت را اسیر کردهای، زندانی تویی و زندانبان هم تویی. اگر نیکی کنی به خودت نیکی کردی، اگر ببخشایی خودت را بخشیدهای، اگر سیراب کنی خودت را سیراب کردهای.
تو همواره با خودت رو به رو میشوی و همواره با خودت زندگی میکنی.
جهان از تو ساخته شده است و این جهان است که جلوهای از درون توست.
این نکته را دریاب که هر کالبد که جهان را بیند، جهان خودش را میبیند. این تویی که خوب یا بد بودن جهان را تعیین میکنی چون این جهان توست.
با خودت خوب باش تا بیش از این جهانت آلوده نشود.
هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی
آنچه گفته شد حقیقتی است که از ازل بوده و تا تو کامل نشوی پایان نمیابد.